فرار یا قرار؟

- آرام شده‌ای؟ لجبازی نمی‌کنی با من؟

 

- آرام شده‌ام. دیگر کودکانه پا بر زمین نمی‌کوبم. به خیالت بزرگ شده‌ام؟ نه. پای لجبازی به زمین نمی‌کشم، چرا که دریافته‌ام اینگونه به مقصود نمی‌رسم.

رابطه‌مان بیشتر رندانه شده تا عابد و معبود، نه؟

عاشق و معشوق؟! حرفش را هم نزن. هرچند تو هنوز عاشقی؛ من از عشق دست شسته‌ام. اگر نمی‌روم، چاره‌ای ندارم. به کجا بگریزم از دست تو؟

هر جا بروم سلطان آن ملک تویی؛ لایمکن الفرار من حکومتک.

با همه بی‌وفایی‌ام، دوست‌داشتنی‌تر از آنی که دل بکنم از تو.

نظرات 5 + ارسال نظر
مهاجر پنج‌شنبه 3 مرداد 1387 ساعت 18:40

علی علیه السلام :الهی انت کما احب فاجعلنی کما تحب

خانه بی قرار جمعه 4 مرداد 1387 ساعت 14:16 http://bloge-man.blogfa.com

الا به ذکر الله تطمئن القلوب...

خیس باران دوشنبه 7 مرداد 1387 ساعت 09:30 http://www.roosoo.blogfa.com

سلام

ممنون از نظرتون

چشمهای ما گلهای آفتابگردان اند
به هر سو بنگریم خدا را می بینیم

پیغامتان را میرسانم
شاد باشید و پیروز

عطش شکن دوشنبه 7 مرداد 1387 ساعت 11:35

بدجوری آشنا می زنیدها!! :)

عطش شکن دوشنبه 7 مرداد 1387 ساعت 13:55

احساس می کنم
قبلاً با هم دوست بودیم یه جایی!حالا کجا،نمی دونم!
شاید هم شما مثل دوستای منید!
شاید هم دوست منید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد