سفر

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

اگر سفر نکنی

اگر چیزی* نخوانی

                            پابلو نرودا

* یه جایی هم به جای چیزی کتابی ترجمه کرده بود

رفته بودم سفر. هرچند انتظار بیشتری از خودم و از این سفر داشتم، ولی خوب بود. این را حالا که دوباره برگشتم به روال عادی زندگی، بیشتر حس می‌کنم.

انگار آدم توی سفر راحت‌تر می‌تواند بگذرد؛ از کمبودها، رفتار دیگران و حتی خطاهای خودش. اگر بزرگتر (از لحاظ روحی)‌ می‌شدم، حتماً می‌فهمیدم که همیشه در سفرم....

بگذارید و بگذرید........... ببینید و دل مبندید..........

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطیما دوشنبه 4 شهریور 1387 ساعت 12:30 http://www.a3maneman.blogsky.com

سلام .وبلاگ زیبایی دارین.این مطلب آخریتون هم خیلی منو به فکر فرو برد!ای کاش میشد دل نبست.
خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنین.
موفق باشین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد