قديمترها کوبه خانهها زنانه و مردانه داشت. وقتي به صدا در می آمد اهل خانه ميفهميدند آنکه پشت در ايستاده و انتظار باز شدنش را ميکشد، زن است يا مرد! درِ خانه هم که باز ميشد قبل از اينکه چشم بيننده به ته دل صاحبخانه بيفتد، گره چينيهاي پنجره و اُرسيهايش به چشمان او حيا ميداد و تا ته خانه را حريم. اصلا ميشد به تعداد آدمها طرحي نو در خانه انداخت. اما الان... شايد ديگر مهم نباشد، حيا و اندروني و بيروني بايد در چشم و دل بيننده باشد.