فرار یا قرار؟

- آرام شده‌ای؟ لجبازی نمی‌کنی با من؟

 

- آرام شده‌ام. دیگر کودکانه پا بر زمین نمی‌کوبم. به خیالت بزرگ شده‌ام؟ نه. پای لجبازی به زمین نمی‌کشم، چرا که دریافته‌ام اینگونه به مقصود نمی‌رسم.

رابطه‌مان بیشتر رندانه شده تا عابد و معبود، نه؟

عاشق و معشوق؟! حرفش را هم نزن. هرچند تو هنوز عاشقی؛ من از عشق دست شسته‌ام. اگر نمی‌روم، چاره‌ای ندارم. به کجا بگریزم از دست تو؟

هر جا بروم سلطان آن ملک تویی؛ لایمکن الفرار من حکومتک.

با همه بی‌وفایی‌ام، دوست‌داشتنی‌تر از آنی که دل بکنم از تو.