پسر همکارم پیشدبستانی است. این بنده خدا کلی این در و آن در زده تا پسرش را در یکی از دو مدرسه اول شهر ثبت نام کند. ظهرها پسرش را میآورد سر کار تا بعد با خود ببرد خانه. روزهای اول، با لباس فرم میآمد؛ اما حالا با لباس عادی. من که این روزها حواسم پرت است، دقت نکرده بودم تا اینکه از قول پدرش شنیدم که در فاصله مدرسه تا ادراه لباسش را در ماشین عوض میکند؛ همین پسرک شیطون!؟
دیروز وقتی این را شنیدم، دلم به حال خودم و همه دختران این سرزمین سوخت. 12 سال، سالی 9 ماه لباسهای تکراری تنمان بود.
امروز دوباره یاد این موضوع افتادم و به فکر افتادم که غیر از مسایل پایهای حجاب که بیشتر ریشه در اعتقادات خانوادگی دارد، این مسأله هم باید در مملکت ما مورد توجه قرار گیرد. البته الان نسبت به زمان ما وضع بهتر است؛ لااقل اینکه این لباس روزمره رنگش شادتر شده است، اما هنوز هم تکراری و روزمره است.
پ.ن. (بعد از 6 روز) :
(راستش من نه روانشناسم و نه جامعهشناس و نه مبلّغ مذهبی ولی نمیدانم چرا فکرم میرود به این سمتها. )
همون پسربچه شیطون، چند روزه که لباس فرمش رو با لباس مرد عنکبوتی عوض میکنه. جالبه که از این لباس خسته نمیشه. اما اصلاً جالب نیست که مسؤولان فرهنگ ما تا حالا راهحلی برای این مسائل پیدا نکردهاند!
به نام خدا. سلام گلم ! همین تکراری و روز مره چند حسن دارد : مثلا وقت و انرژی یچه ها متمرکز می شود روی چیزهای دیگری غیر توجه به لباس ومد و ... در ضمن اگر فقیر وغنی را تو مدرسه در نظر بگیری کنار هم جا برای مانور و دل سوختن فقیرتره کم نر می شه . مسلما کنترلش از لحاظ کیفی (
) هم برا ناظمها خیلی راحت تره .
علی یارت رفیق !
سلام عزیز!
فکر میکنی همین الان وقت و انرژی بچهها توی مدرسه صرف مد و لباس نمیشه؟ تازه من فکر میکنم برعکس، وقتی توی جامعه اینقدر این مسأله مهمه جلوگیری از اون و توجه نکردن به این نیاز،بچه ها را حریصتر میکنه. در ضمن هرچی کنترلش راحتتر باشه لزوماْ بهتر نیست.
در مورد فقیر و غنی هم دفتر و قلم بچهها که مثل هم نیست. تعریفهایی که از مسافرتها و مهمانیها و ... پیش هم میکنند، چی؟
در پناه حق
التماس دعای ویژه
پاسخ نظر اول: آها پس بگو من الان فهمیدم چرا تو جامعه ما این قدر مدگرایی کمه! به خاطر اینکه لباسهای مدارسمون تکراریه! بهتره لباسهای کوچه و بازار رو هم یه رنگ بکنیم که اصلاً دیگه مد کن فیکون بشه!!
...................................
البته فقط لباس نیست که اسیر روزمرگی شدنش مصیبت باره
البته من فکر میکنم منظور ایشان هم این بوده که در طول ساعات مدرسه حواس بچهها به مد نباشد و به درس باشد.