ویژه آقایان:
از مسمای آلبالو تا سبیل آقا
زن: امروز رفتم آرایشگاه.
مرد:اِ؟...
زن:بگو کی رو دیدم؟
مرد:چه جالب!
زن: هنوز که نگفتم.
مرد:راستی؟
زن: فردا میخوام مسمای آلبالو بپزم.
مرد: اوهوم.
زن: صادق، چرا یک دفعه سبیل نمیگذاری؟
مرد: آها...
...
آقای محترم! شما تا یک قرن دیگر هم بنشینید جلوی خانمتان و ادای گوش دادن را دربیاورید؛ آن هم در حالی که دارید از خستگی بیهوش میشوید، نه میتوانید گولش بزنید و نه میتوانید از زیر بار نشستن و ادا درآوردن شانه خالی کنید و بروید افقی شوید. رک و راست بگویید که خستهاید اینطور نشستن پای حرفهای عزیزتر از جانتان یکجور بیاحترامی به حساب میآید.
ویژه خانمها:
از ماسک بادمجان تا وقت گل مصنوعی
زن: این روزها خانه حال و هوای عجیبی به خود گرفته؛ فکر میکنم فضا از بویی خاص انباشته شده.
مرد با خودش: بوی عطر من را میگوید؟ بوی آمدن تابستان را میگوید؟ بوی نم پارکینگ را میگوید؟ گیاههای مصنوعی خانه گل دادهاند؟
زن: دلم میخواست زودتر ساعت ۹ میشد، به نظرم باید همیشه راهی برای جلو کشیدن ساعت وجود داشته باشد.
مرد با خودش: ساعت ۹ سریال دارد؟ قرار است ساعت ۹ مادرش بیاید؟ ساعت ۹ وقت ماسک بادمجاناش است؟ ساعت ۹ قرار است حالش خوب شود دیگر؟!
زن: دیگر اصلاً دلم نمیخواهد بروم توی آشپزخانه....
مرد با خودش: قیلاً غذا درست کرده؟ نذری برایمان آوردهاند؟! رژیم گرفته؟ اعتصای کرده و دیگر غذا نمیپزد؟ افکار فمینیستی پیدا کرده؟
...
خانم عزیز! شما تا فردا صبح که سهل است، تا چند سال دیگر هم در مورد تأثیرات و عوارض پر شدن سطل آشغال خانه حرف بزنی، آقا نمیفهمد. رک بگو: آشغالها را ساعت ۹ بگذار دم در!
سلام
جالب بود
بیا اونورا
اوهوم...